“وحشی” شدن از مستی رخسار تو بوده

“اهلی” شدم از مزه ی لب های زلالت

 

“سعدی” ز “گلستان” نگاه تو شکفته

“بستان” شده افکار من از فکر و خیالت

 

از رایحه ی عشق تو “عطار” ،شدم من

“لاهوتی” منظومه ی چشمان و جمالت

 

بر نظم “نظامی” بنویسم همه شب از

لیلی پریشان شده مجنون ز کمالت

 

“طاهر” شدم آواره و سرگشته ی عشقت

این دل به تمنای تو و وصل محالت

 

“هیرش” شده شاعر که فقط از تو سرآید

از روی تو وموی تو،ابروی هلالت

 

https://telegram.me/likethi

#دل_نوشت_ناب✔